نگاه هشتم |
تمام راه ظهورت را با گنه بستم [ پنج شنبه 90/11/13 ] [ 3:51 عصر ] [ م حجت ]
الهی! خانه کجا و صاحب خانه کجا؟ طائف آن کجا و عارف این کجا؟
آن سفر جسمانی است و این روحانی. آن برای دولتمند است و این برای درویش.
آن اهل و عیال را وداع کند و این ماسوا را. آن ترک مال کند و این ترک جان. سفر آن در ماه مخصوص است و این راه همه ماه. و آن را یک بار است و این را همه عمر. آن سفر آفاق کند و این سفر انفس، راه آن را پایان است و این را نهایت نبود. علامه حسن زاده آملی [ شنبه 90/8/14 ] [ 2:36 عصر ] [ م حجت ]
قال الصّادق علیه السلام: [ سه شنبه 90/8/10 ] [ 7:51 عصر ] [ م حجت ]
در روزهایی که علامه طباطبایی در سوگ همسرشان محزون و متأثر بود و اشک فراوانی از دیدگانش بر گونه ها جاری می ساخت، یکی از شاگردان سبب این همه آشفتگی و ناراحتی علامه را از این بابت جویا شده بود، علامه پاسخ داده بود: « مرگ حق است، همه باید بمیریم، من برای مرگ همسرم گریه نمی کنم، گریه من از صفا و کدبانوگری و محبت های خانم بود. من زندگی پرفراز و نشیبی داشته ام. در نجف با سختی هایی مواجه می شدم، من از حوائج زندگی و چگونگی اداره آن بی اطلاع بودم، اداره زندگی به عهده خانم بود. در طول مدت زندگی ما، هیچ گاه نشد که خانم کاری بکند که من حداقل در دلم بگویم کاش این کار را نمی کرد یا کاری را ترک کند که من بگویم کاش این عمل را انجام داده بود. در تمام دوران زندگی هیچ گاه به من نگفت چرا فلان عمل را انجام دادی؟ یا چرا ترک کردی؟... من این همه محبت و صفا را چگونه می توانم فراموش کنم. » [ یکشنبه 90/8/8 ] [ 8:46 صبح ] [ م حجت ]
[ سه شنبه 90/8/3 ] [ 3:51 عصر ] [ م حجت ]
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |