نگاه هشتم |
نفس خود را هفت بار نکوهش کردم:...
[ شنبه 90/2/17 ] [ 8:14 عصر ] [ م حجت ]
علّامه حسنزادهآملی نقل کرده است: بنده حریم اساتید را بسیاربسیار حفظ میکردم. سعی میکردم در حضور استاد به دیوار تکیه ندهم، چهار زانو بنشینم، حرفی را زیاد تکرار نکنم، چون و چرا نمیکردم که مبادا سبب رنجش استاد شود. یک روز محضر آقای مهدی الهی قمشهای نشسته بودم. خم شدم و کف پای ایشان را بوسیدم. ایشان برگشتند و به من فرمودند: چرا این کار را کردی؟! گفتم: من لیاقت ندارم که دست شما را ببوسم. برای بنده این کار مایة مباهات است، خب چرا این کار را نکنم؟ یکی از شاگردان علّامه طباطبایی دربارة علاقه و احترام فراوان علّامه به استادش، مرحوم قاضی مینویسد: من یک روز به علّامه عطر تعارف کردم. ایشان عطر را گرفته و تأمّلی کردند و گفتند: دو سال است که استاد ما مرحوم قاضی رحلت کردهاند و من از آن وقت تا به حال، عطر نزدهام و تا همین زمان اخیر نیز هر وقت بنده به ایشان عطر میدادم، در آن را میبستند و در جیبشان میگذاشتند و ندیدم که ایشان عطر استعمال کنند؛ با اینکه از رحلت استادشان 36 سال میگذرد!
[ سه شنبه 90/2/13 ] [ 4:41 عصر ] [ م حجت ]
شهید آیة اللّه سیّد حسن مدرّس ، نابغه جهاد و افشاگرى بر ضّد ظلم و ستم و قهرمان شجاعت و شهامت ، در ماه رمضان 1356 هجرى قمرى در تبعیدگاه خود، کاشمر توسّط مزدوران رضاخان مسموم شد و به شهادت رسید، در حالى که حدود هفتاد سال داشت . قبر شریفش در کاشمر (از شهرهاى استان خراسان ) مزار مسلمین است . گفتنى ها و حکایات در رابطه با این مرد بزرگ بسیار است ، از جمله اینکه در پشت صفحه اوّل قرآنى که از او به یادگار مانده و در نزد نوه اش نگهدارى مى شود، به خطّ خود خطاب به دخترش چنین نوشته است . [ دوشنبه 90/2/12 ] [ 6:52 عصر ] [ م حجت ]
معلم یک مدرسه به بچه های کلاس گفت که میخواهد با آنها بازی کند. او به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدمهایی که از آنها بدشان میآید، سیب زمینی بریزند و با خود به کودکستان بیاورند. [ یکشنبه 90/2/11 ] [ 10:11 عصر ] [ م حجت ]
پاره ای دنیا راخانه می دانند از این رو هرجور دل شان بخواهد زندگی کرده و رفتار می کنند درست مثل خانه خود که انسان به میل خود می پوشد، می نوشد و هیچکس هم حق خرده گیری و ایراد و اشکال بر او را ندارد. ولی مردان خدا دنیا را خانه نمی بینند بلکه خوان حق قلمداد کرده یعنی آن را نوعی میهمانی تلقی می کنند و اینجاست که تابع میزبان خود اند و هر کجا که او بگوید می نشینند و هرگونه که با مذاق او جور باشد می پوشند و در یک کلمه خود را یله، آزاد و رها نمی انگارند. [ یکشنبه 90/2/4 ] [ 11:58 صبح ] [ م حجت ]
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |