سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاه هشتم


[ سه شنبه 89/11/5 ] [ 7:10 عصر ] [ م حجت ]

عبیدالله بن حر جعفی مردی شجاع و از هواداران عثمان بن عفان بود. هنگامی که عثمان کشته شد، عبیدالله گفت: خداوند می داند که من عثمان را دوست دارم و حتماً او را یاری خواهم کرد، اگر چه مرده باشد. بنابراین به معاویه پیوست و در جنگ صفین در شمار سپاهیان او جنگید. 

نقل شده که او زنی در 
کوفه داشت. وقتی اقامتش نزد معاویه طول کشید گمان کردند که کشته شده است عبیدالله پس از شهادت امام علی به کوفه رفت هنگامی که امام حسین به سمت کوفه حرکت کرد او از کوفه بیرون آمد تا با ایشان مواجه نشود. اما در نزدیکیکربلا در (قصر بنی‏مقاتل) که یک منزل با کربلا فاصله داشت، امام به خیمه ی "عبید الله بن حر جعفی" رسید.

امام خود به خیمه‏ی او وارد شد. او را به همراهی خواند و عبیدالله گفت: این اسب و شمشیر و غلامان مرا بگیر. به خدا سوگند هیچ چیزی را با این اسب طلب نکردم مگر این که بدان رسیدم و با این شمشیر بر هیچ چیزی ننواختم مگر آن که مرگ را چشید.

امام گفت: من یاری تو را خواستم نه اسب و شمشیرت را... اینک که یاریم نمی‌کنی از این جا دور شو تا صدای مظلومیت مرا نشنوی... من از رسول خدا شنیدم که فرمود: هر کس صدای مظلومیت خانواده‌ام را بشنود و یاری نکند، خداوند در آتش جهنم به عذابشان در افکند

هنگامی که مصعب بن زبیر خروج کرد به او پیوست و در جنگ با مختار ثقفی در سپاه مصعب بود. 
اما مصعب از وی ترسید و زندانی اش ساخت. پس از مدتی عبیدالله با وساطت عده ای آزاد شد و خشمگین از نزد مصعب رفت. 

پس از آن عبیدالله به جمع آوری سپاه پرداخت و سیصد تن جنگجو را گرد آورد. تکریت را تصرف و به 
کوفه حمله کرد و کار را بر مصعب بن زبیر دشوار ساخت. سر انجام عده ای از سپاهیانش متفرق گشتند و او از بیم اسیری در سال 68 هجری قمری خود را به فرات انداخت و غرق شد. 


[ یکشنبه 89/11/3 ] [ 4:12 عصر ] [ م حجت ]


[ شنبه 89/11/2 ] [ 3:49 عصر ] [ م حجت ]

اولین زن شهیده در کربلا در عاشورا سال 61 هجری قمری، ام وهب همسر «عبدالله بن عمیر کلبی»، از طایفه «علیم» است. 



ام وهب در کربلا 
در این جنگ، یکی از یاران حسین بن علی (ع) عبدالله بن عمیر کلبی است که از جوانان حماسی و از شیعیانی بود که به اتفاق همسرش «ام وهب» به کربلا آمد و به امام حسین (ع) ملحق شد و در روز دهم محرم (عاشورا) سال 61 هـ.ق در جنگ با دشمنان حسین بن علی شهید شد. ام وهب همسر عبدالله که در این جریان حماسی و قیام حسینی شوهرش را همراهی کرد و با اصرارش از کوفه به کربلا آمد، روز عاشورا وقتی شوهرش به میدان رفت، او نیز به میدان شتافت تا شوهر را یاری کند، روی حس همکاری، عمودی را گرفت و به طرف شوهر آمد و گفت خاندان من به فدایت، برای این ذریه پاک رسول خدا، جنگ کن و از او دفاع نما!! شوهرش (عبدالله) خواست تا او را از میدان برگرداند ولی «ام وهب» با آنچنان شوری که دلش را آتش زده بود، نمی توانست، خودداری کند لذا به شوهرش رو کرد و گفت: من هرگز ترا وا نمی گذارم، دوست دارم که با تو بمیرم، که آن موقع امام حسین علیه السلام شخصا مانع او شد و فرمود بر زنان جهاد نیست. خدایت رحمت کند و با زبان تشکر او را برگرداند. 

ام وهب، شهید می شود
او که در میان خیمه ها بوده بعد از شهادت همسرش خود را به بالین او رساند و خاک و خون از صورتش پاک کرد و در همان حال چنین می گفت: «هنیئالک الجنه، اسئل الله الذی رزقک الجنه...» ترجمه: بهشت بر تو گوارا باد، از خدایی که بهشت را به تو ارزانی کرد می خواهم که مرا نیز در آنجا با تو همنشین کند. در همان موقع، به دستور «شمر بن ذی الجوشن» یکی از غلامانش بنام «رستم» با گرزی به «ام وهب» حمله کرد و آن را به سر او زد و سرش شکست و در همانجا به شهادت رسید و جسدش در کنار پیکر همسرش به روی خاک افتاد. 

نکته ای قابل توجه: 
نظیر این واقعه را درباره مادر و همسر شخصیتی بنام «وهب بن عبدالله بن حباب کلبی» در بعضی از کتب تواریخ و مقاتل نقل کرده اند ولی با بررسی هایی که ما انجام دادیم، می بینیم که چون کنیه عبدالله بن عمیر کلبی، «ابو وهب» و همسرش «ام وهب» بوده است، این تصور پیش آمده که این «ام وهب»، مادر وهب نامی است که شخصا در کربلا بوده و با آن خصوصیات یاد شده، به شهادت رسیده است و تدریجا عبدالله بن عمیر کلبی، به وهب کلبی تبدیل و با مرور زمان از کتابی به کتاب دیگر منتقل شده است در صورتی که ام وهب، نه مادر یک شهید، بلکه همسر شهیدی بنام عبدالله بن عمیر است که مادر او نیز در کربلا بوده و امام علیه السلام او را دعا نمود


[ شنبه 89/11/2 ] [ 3:45 عصر ] [ م حجت ]

نقش سخنرانی و خطابه های زنان پس از قیام

علاوه بر اقداماتی که زنان در عرصه عمل انجام دادند، خطابه ها و سخنرانی های بانوان هاشمی را می توان مهمترین عامل برای روشنگری مردم و براندازی حکومت یزید دانست; چرا که اگر نبود این افشاگری ها، جامعه خفته آن روز متحول نمی گردید و ندای حق طلبی و ستیز علیه ستم، بلند نمی شد .

همان گونه که گذشت، امام سجاد ( علیه السلام) و زینب کبری ( علیهاالسلام) بزرگترین نقش را در این زمینه ایفا کردند . آن ها با اخطارها، هشدارها و بیدار باش ها، ضربه سنگینی بر آل امیه وارد نمودند . اما دیگر زنان هاشمی نیز که در نهایت فصاحت و لاغت بودند، نقش مهمی در خنثی سازی تبلیغات مسموم اموی داشتند . زنانی چون ام کلثوم و فاطمه صغری دختر امام حسین ( علیه السلام) و ... .

نکته قابل ذکر این که طبق آمار تاریخی،  زن در روز عاشورا، از سپاه و کاروان امام حسین به اسارت درآمدند، که از این عده 6 نفر غیر هاشمی و بقیه، زنان بنی هاشم بودند . 

اسارت این بانوان اگر چه اجباری و ناخواسته بود، ولی آن ها را در موقعیتی قرار داد که توانستند پیام خود را به گوش مردم برسانند . آنان هر جا رسیدند، از فرصت ها سود جسته، وقایع کربلا را بازگو کردند .

خطبه های پرنفوذ این بانوان بزرگوار، که مصداق نیکوی امر به معروف و نهی از منکر است، چنان تاثیری بر اذهان خفته مردم گذاشت که زمینه ساز تحولاتی عظیم و قیام هایی چون قیام توابین و قیام مختار گردید .

علاوه بر آن، این سخنرانی ها و روشنگری ها، دستاوردهای مهم دیگری نیز داشت که رسوا ساختن دستگاه حاکم، دادن روح مقاومت و ایستادگی به مردم، ایجاد وحدت و یکدلی در بین مردم جهت مبارزه و قیام، بیداری افکار و اندیشه ها، تهیه عوامل سقوط رژیم، توسعه معارف اسلامی، ایجاد ارزش های اخلاقی جدید و ... از جمله این دستاوردهاست .

تامل درباره شخصیت و موقعیت هر یک از این زنان، می تواند عظمت و بزرگی اقدامات شایسته آنان را جلوه گر نماید و درسی باشد برای زنان در عصرهای مختلف، برای وصول به اهداف عالیه اسلام .


[ جمعه 89/11/1 ] [ 6:36 عصر ] [ م حجت ]
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
درباره وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات وب