نگاه هشتم |
[ چهارشنبه 89/11/13 ] [ 3:36 عصر ] [ م حجت ]
[ سه شنبه 89/11/12 ] [ 5:48 عصر ] [ م حجت ]
پس مسلمانان، بسیار گریستند و صدای نوحه وگریه از زنان ونزدیکان حضرت بلند شد. پیامبر(ص) بر اثر گریه و شیون مردم، چشم مبارک خود را گشود و به سوی ایشان نظر کرد و فرمود: « برای من دوات و کتف گوسفندی بیاورید تا برای شما نوشته ای بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نشوید». یکی از صحابه برخاست تا کتف و دوات بیاورد. یکی دیگر از معروفترین اصحاب پیامبر(ص) وی را مخاطب قرار داد و گفت: «بازگرد که بیماری بر این مرد غالب گردیده است و هذیان می گوید! ما را کتاب خدا بس است!» پس بین افرادی که گرد بستر پیامبر (ص) نشسته بودند اختلاف افتاد ؛ برخی می گفتند این حرف صحیح است و بعضی می گفتند که چگونه می توانید در چنین حالتی، با حرف رسول خدا مخالفت کنید؟
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |