سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاه هشتم

 انسان وقتی نمی داند حول و قوه ی الهی در وجود خودش می باشد، به آسمان و زمین می زند و از این و آن کمک می خواهد؛

ولی وقتی دید در وجود خودش است، خودکار می شود.

استاد دولابی


[ یکشنبه 93/2/28 ] [ 5:51 عصر ] [ م حجت ]


[ پنج شنبه 93/2/25 ] [ 9:55 صبح ] [ م حجت ]

حکایتی از حضرت داوود (ع) : ان حضرت در حال عبور از بیابانی مورچه ای را دید که مرتب کارش این بود که تپه ای خاک برمیدارد و به جای دیگر میبرد از خداوند خواست که از راز این کار اگاه شود مورچه به سخن امد که معشوقی دارد که شرط وصل خود را اوردن تمام خاکهای ان تپه در این محل قرار داده است. حضرت فرمود: با این جثه کوچک تو تا کی میتوانی خاکهای این تپه ی بزرگ را به محل مورد نظر منتقل کنی و ایا عمر تو کفایت خواهد کرد؟ مورچه چنین گفت: همه اینها را میدانم ولی خوشم اگر در این راه بمیرم به عشق محبوبم مرده ام.


[ چهارشنبه 93/2/24 ] [ 4:42 عصر ] [ م حجت ]

ز حضرت آیة الله آقا موسی شبیری زنجانی نقل شده است که: 

در سفری که حضرت امام و پدرم برای زیارت به مشهد مقدّس رفته بودند امام خمینی(ره) در صحن حرم امام رضا علیه السلام با سالک الی الله حاج حسنعلی 

نخودکی مواجه می‌شوند. امام امت(ره) که در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت وقت را غنیمت می‌شمارد و به ایشان می‌گوید با شما 

سخنی دارم. حاج حسنعلی نخودکی می‌گوید: من در حال انجام اعمال هستم شما در بقعه حرّ عاملی(ره) بمانید من خودم پیش شما می‌آیم. بعد از مدتی حاج 

حسنعلی می‌آید و می‌گوید چه کار دارید؟ 

امام(ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا(علیه السلام) کرد و گفت: تو را به این امام رضا (علیه السلام) اگر (علم) کیمیا داری به ما هم بده؟ 

حاج حسنعلی نخودکی که رضوان خدا بر او باد انکار به داشتن علم(کیمیا) نکرد بلکه به امام(ره) فرمودند: 

اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید آیا قول می‌دهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جائی به کار نبرید؟ 

امام خمینی(ره) که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می‌بارید. سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه نمی‌توانم چنین قولی به شما بدهم. 

حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام(ره) شنید رو به ایشان کرد و فرمود: 

حالا که نمی‌توانید «کیمیا» را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد می‌دهم و آن این که: 

بعد از نمازهای واجب یک بار آیة الکرسی را تا «هو العلی العظیم» می‌خوانی. 

و بعد تسبیحات فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را می‌گویی . 

و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد» را می‌خوانی. 

و بعد سه بار صلوات می‌گویی . 

و بعد سه بار آیه مبارکه؛   

«وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یجْعَل لَّهُ مخْرَجاً . وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یحْتَسِب وَ مَن یَتَوَکلْ عَلى اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ إِنَّ اللهَ بَلِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکلِّ شىْءٍ قَدْراً»؛‌(طلاق/2و 3) (هر کس تقواى الهى پیشه کند خداوند راه نجاتى براى او فراهم می‌کند. و او را از جائى که گمان ندارد روزى مى‌دهد، و هر کس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را مى‌کند، خداوند فرمان خود را به انجام مى‌رساند، و خدا براى هر چیزى اندازه‌اى قرار داده است.) را می‌خوانی این از کیمیا برایت بهتر است. 


[ جمعه 93/2/19 ] [ 5:20 عصر ] [ م حجت ]

شوق تکامل

جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد

ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد
 

بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم
 

مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد
 

شاید این باغچه ده قرن به استقبالت
 

فرش گسترده و در دست گلایل دارد
 

تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز
 

ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد
 

کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز
 

می خرم از پسرک هر چه تفال دارد
 

یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
 

یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد
 

هیچ سنگی نشود سنگ صبورت ، تنها
 

تکیه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد

[ جمعه 93/2/5 ] [ 11:3 صبح ] [ م حجت ]
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
درباره وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات وب