نگاه هشتم

من بهشت ورضوان را بی رضا نمبخواهم

حور وخلد وغلمان را بی رضا نمیخواهم

گرچه خود مسلمانم خاک پای سلمانم 

صدهزار سلمان را بی رضا نمیخواهم 

گرچه اهل ایرانم کشورم بود جانم 

من بهشت ایران را بی رضا نمی خواهم

خدایا نعمت ولایت محبت ومعرفتش را هر آن در دلم بیفزای 


[ سه شنبه 92/6/26 ] [ 7:0 عصر ] [ م حجت ]

گفتاری از آیت الله جوادی آملی :

هیچ موجودی از هیچ موجود دیگری راضی نمی‌شود مگر به وساطت

مقام امام هشتم؛ هیچ انسانی به هیچ توفیقی دست نمی یابد و

خوشحال نمی شود مگر به وساطت مقام رضوان رضا(سلام الله علیه)

و هیچ نفس مطمئنه ای به مقام راضی و مَرضی بار نمی‌یابد مگر به

وساطت مقام امام رضا ! او نه چون به مقام رضا رسیده است به این

لقب ملقّب شده است بلکه چون دیگران را به این مقام می‌رساند

ملقّب به رضا شد.


[ سه شنبه 92/6/26 ] [ 9:48 صبح ] [ م حجت ]

در آخرین آیات سوره مریم آیه لطیف وزیبایی جان را طراوت میدهد .

ان الذین آمنوا وعملو الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا

خدابرای آنها که اهل ایمان وعمل صالحند «وُد»قرارمی دهد .

وُد محبت خالص وبدون شائبه است که درقرآن به دو شکل ود ومودت آمده است .محبتی که برای رفع نیاز یا ظاهر و...نیست .

این آیه دو تفسیر دارد :

1- خداوند محبت خالص اهل ایمان را در دل دیگران قرار می دهد .در برخی روایات مصداق اول این آیه را امیرالمومنین (ع) می دانند که جورج جرداق مسیحی در این باره می گوید :محبت علی خاص یک مذهب نیست او تجلی زیبایی خلقت است وهرکه زیبایی را دوست دارد علی را دوست دارد !

2-تفسیر دوم اینکه خداوند محبت خود را بردل این افراد می اندازد وآنها اشد حبا لله میشوند .وااااای

اللهم ارزقنا ......گریه‌آور


[ چهارشنبه 92/6/20 ] [ 4:19 عصر ] [ م حجت ]

 روایت کرده که امام حسن (ع) گوسفندی داشت که بدان علاقه داشت، روزی مشاهده کرد که پای آن گوسفند شکسته شده، به غلامش فرمود : چه کسی پای این گوسفند را شکسته؟

پاسخ داد: من!

فرمود: چرا؟

گفت: می خواستم تا شما را غمگین کنم!

امام (ع) فرمود: اما من تو را خوشحال خواهم کرد، و تو در راه خدا آزادی!

و در روایت دیگری است که فرمود:

(من نیز غمگین می کنم آن کسی را که به تو دستور داده تا مرا غمگین کنی ـ یعنی شیطان)

و به دنبال آن او را آزاد کرد


[ دوشنبه 92/4/17 ] [ 4:57 عصر ] [ م حجت ]

محمدهادی امینی فرزند علامه امینی می‌نویسد: پس از گذشت چهار سال از فوت پدر، در شب جمعه‌ای قبل از اذان صبح، پدرم را در خواب دیدم،

او بسیار شاداب و خرسند بود، جلو رفتم و پس از سلام و دست بوسی گفتم:

پدر جان! در آنجا چه عاملی باعث سعادت و نجات شما شد؟ پدرم گفت: چه می‌گویی؟

دوباره عرض کردم: آقا جان! در آنجا که اقامت دارید، کدام یک از اعمالتان موجب نجات شما شد؟

کتاب الغدیر، یا سایر تألیفات شما، یا تأسیس بنیاد و کتابخانه امیرالمؤمنین(ع)؟

او اندک تأملی کرد و سپس فرمود: فقط زیارت اباعبدالله الحسین(ع)!

عرض کردم: شما می‌دانید اکنون روابط ایران و عراق تیره شده و راه کربلا بسته است؛ برای زیارت، چه کنیم؟

فرمود: در مجالس و محافلی که جهت عزاداری امام حسین(ع) برپا می‌شود، شرکت کنید تا ثواب زیارت امام حسین(ع) را به شما بدهند.

سپس فرمود: پسرجان! در گذشته بارها به تو یادآور شدم و اکنون نیز توصیه می‌کنم که زیارت عاشورا را به هیچ عنوان ترک مکن،

زیارت عاشورا بخوان و آن را وظیفه خودت بدان. این زیارت، دارای آثار، برکات و فواید بسیاری است که موجب نجات و سعادتمندی تو در دنیا و آخرت می‌شود


[ چهارشنبه 92/4/12 ] [ 6:6 عصر ] [ م حجت ]
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
درباره وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات وب