سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاه هشتم

انسان که شیرینی می خورد، اگر شیرینی اطراف دهانش بماند و او دهانش را تمیز نکند، مگس ها در اطراف او جمع می شوند و هر چه آن ها را براند باز هم برمی گردند. به همین دلیل در لغت عرب به مگس ذُباب می گویند.
این کلمه مخفّف از دو کلمه ذُبَّ به معنای رانده شده و آبَ به معنای بازگشت است، زیرا مگس حشره ای است که هر چه رانده شود، باز می گردد.
مرحوم فیض می فرمایند: این مگس ها افکار و اندیشه های ما هستند و آن شیرینی، تعلقات ما به امور دنیوی است.

وقتی انسان با تعلقات وارد نماز می شود، این مگس های تخیلات و افکار به دنبال آن به دل انسان هجوم می آورند. راه حلش این است که ذهن خود را از این تعلقات دنیوی پاک کنیم تا جلوی هجوم افکار پراکنده به قلب گرفته شود.
آن مقداری را که می توانید، کنترل کنید و اختیاراً دنبال نکنید و آنچه را هم که غیر اختیاری وارد می شود، اهمیت ندهید.

خداوند متعال وعده داده است که هر کس در راه معنویت کوشش کند من دستش را می گیرم. اگر ما متعهد بشویم که آن قسمتی را که می توانیم و در اختیار ماست کنترل کنیم، از برکت این مجاهده خداوند به تدریج مهمان های ناخوانده را از قلب ما بیرون می کند.

استاد فاطمی نیا


[ چهارشنبه 93/5/15 ] [ 7:1 عصر ] [ م حجت ]

به 

ظاهر زائرم اما زیارت را نمی فهمم

من بیچاره لطف آشکارت را نمی فهمم

 

تو از من بیشتر مشتاق دیداری و من 

حتی

 

 

به دل افتادن گاه و گدارت را نمی فهمم

 

زیارتنامه می خوانم دلم از نور لبریز است

"اگر چه گاه معنای عبارت را نمی فهمم"

 

تو پرواز مرا در اوج می خواهی و می دانی

من از بس در قفس بودم اسارت را نمی فهمم

 

به جای غربت تو ازدحام صحن را دیدم

غریبی

 

 آه

 

 درد بی شمارت را نمی فهمم

...

به هر زائر سه جا سر می زنی- دلگرمی ام این است-

زیارت نه ولی قول و قرارت را که می فهمم

 

 


[ سه شنبه 93/5/14 ] [ 6:55 عصر ] [ م حجت ]


[ شنبه 93/5/11 ] [ 3:35 عصر ] [ م حجت ]

پیامبر رحمت(ص) فرمود:

اگر مردم ارزش ماه رمضان را میدانستند آرزو میکردند کاش همه سال رمضان بود .

افسوسگریه‌آور

وکاش  رمضان در دل ما بماند تا 11ماه دیگر ..........


[ چهارشنبه 93/5/8 ] [ 5:25 عصر ] [ م حجت ]
1- ما، از نظر دانش و بینش، غذای مسموم و غیر مسموم و زیانبار و سودمند را تشخیص می‌دهیم. 
2- گرایش ما در دستگاه گوارش یکسان نیست؛ یعنی دستگاه گوارش ما غذای سالم را خوب هضم می‌کند و در برابر غذای زیانبار یا مسموم واکنش نشان می‌دهد و آن را بر می‌گرداند.
3- اگر دستگاه گوارش را با بدآموزی منحرف کردیم و شخص معتاد شد، تربیت غلط سبب می‌شود دستگاه گوارش سم را بپذیرد .

همین سه کار در روح هم وجود دارد. روح ما عدل و ظلم، خوب و بد، امانت و خیانت، صدق و کذب و ... را به خوبی تشخیص می‌دهد.
اما گرایش جان ما به طرف صدق و صفا و عدل است. بدین سبب، وقتی کودک می‌خواهد برای نخستین بار دروغ بگوید، تمام بدنش می‌لرزد؛ اما راست گفتن را با دستگاه فطرتش هماهنگ می‌یابد.
ما برای تنظیم "دستگاه دانش و بینش" خویش، راه‌های برهانی داریم. بهترین راه منطق و ریاضیات است که می‌تواند ذهن را شکوفا کند تا انسان بالاتر برود و به حکمت و کلام برسد.

بخش "گرایش" غیر از دانش است و کارهای عملی مربوط به عقل عملی را شامل می‌شود.
عقل عملی "مدیر عاملی" است که تمام تصمیم‌گیری‌ها به عهده او است و کارهایی چون عزم، اراده، محبت، نیت و اخلاص دارد.
اگر این مدیرعامل را نرم‌خو و معتدل کردیم، دیگر گریزپا نیست و برابر فتواهایی که عقل یا نقل (شریعت) دارد، خاضع است؛ چون معتدل است و خودسر نیست.
اگر خودسر باشد، برای تصمیماتش از غضب (دافعه‌ی تعدیل نشده) و شهوت (جاذبه‌ی تعدیل نشده) کمک می‌گیرد نه از مرکز فرهنگی و فکری خود. 
ما برای نرم کردن این مدیر عامل راه‌های فراوان داریم؛ در دعای کمیل آمده است مؤمن اسلحه‌اش در مقابل دشمن درونی آه است؛ یعنی اهل اشک و ناله است.
انسان ناله‌کننده در تنهایی، دیگر خود سر نیست‌. 

همچنین موسیقی و خواندن می‌تواند این "مدیرعامل" را رام کند.
البته رام کردن دو گونه است: این مدیرعامل یا با دعای کمیل نرم می‌شود که نرمش صادق است و یا با حشیش که نرمش کاذب است.
ادبیات از بهترین ابزارهای تعدیل این مدیرعامل است. خواندن و گفتن شعر و نثرهای دلپذیر برای این کار بسیار سودمند است. پیامبر(ص)، آشنا بودن با اشعار پرمغز را حکمت می‌دانند. اشعار پرمغز انسان را نرم می‌کند .
ما شرقی‌ها، به خصوص ما ایرانیان شیعه، از ادبیات و شعر موزون و خوش‌آهنگ بیشتر لذت می‌بریم. بهتر است سعی کنیم از نواختن به خواندن منتقل شویم؛ چون نواختن نرمش یا اشک کاذب می‌آورد.

گاه انسان فقط با شنیدن مارش عزا می‌گرید. وقتی انسان با شنیدن مارش عزا می‌گرید، نمی‌داند چه اتفاقی افتاده است؛ این گریه کاذب است. آهنگها می‌توانند نرمش کاذب ایجاد کنند.
خواندن با صدای خوب، اگر غنا نباشد، از بهترین برکتها است. شعر حافظ حالی صادق در آدم پدید می‌آورد و یک سلسله معارف است. البته حافظ در ابهام‌گویی وارد است و درکش برای هر فهمی مقدور نیست.
حضرت امیر (ع) می‌فرماید: اگر بخواهید از صوت داوود در بهشت استفاده کنید و او برای شما قرآن بخواند، مواظب گوشتان باشید که چه می‌شنود .
پس برای نرمش مدیرعامل، اول نواختن است. بعد نوبت خواندن می‌رسد. خواندن با صدای رسا و ملیح، بسیاری از سرکشی‌های مدیر عامل را تعدیل می‌کند.
بعدها گاه با مطالعه اشک می‌آید و اشکی که با مطالعه این اشعار بر چهره‌مان جاری می‌شود، خیلی بیشتر از اشکی است که با شنیدن آن می‌ریزیم. انسان تا ننالد این مدیرعامل نرم نمی‌شود. این خوی سرکش در همه هست .

بنابراین، باید مواظب باشیم نواختن، آثار سوء در ما بر جای نگذارد. اگر دشمن درونی با آه نرم شود، آدم آرامش پیدا می‌کند و گرفتار نرمش کاذب نخواهد شد. نرمش کاذب تخدیر می‌کند نه تشویق‌.
آیه الله جوادی آملی

[ دوشنبه 93/5/6 ] [ 11:13 صبح ] [ م حجت ]
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
درباره وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات وب