سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاه هشتم


[ یکشنبه 93/10/21 ] [ 6:59 عصر ] [ م حجت ]

با همه الطاف خدا به بشر چه ناجوانمردانه است بندگی اش را نکردن !

با همه مهربانی اش چه بیچاره است کسی که  جهنمش را برگزیند.

وچه شقاوتیست جهنمی زیستن 

زندگی در سرمای زمستان بی خدایی و....

دلم از بی تو بودن گرفته 

«تو»ی وجودم کم شده 

دلم برایت تنگ شده وبرای خودم وماه رجب ....

کاش همه سال رجب بود وکاش ما همیشه رجبی میزیستیم       و....

عزیزی نوشته بود: بندگی من برای تو عقد موقت است خدایا دائمش کن !


[ سه شنبه 93/10/16 ] [ 9:56 صبح ] [ م حجت ]

ازمن بپذیر نوکری هایم را                کوتاهی چشم وسینه وپایم را

شورحسینی به پایان رسید .خدامیداند چقدر اشکها پاکمان کرد 

چقدر نگاه مولای مهربانمان را به سویمان جلب کرد

وچقدر مارا به خط بندگی کشاند و...

خدامیداند آیا توفیق عزای دیگری را خواهیم داشت یانه 

اما آرزویم اینست که:

عزای سال بعد تحت لوای امام مهربانمان باشد 

خدا تا محرمی دیگر چنان بصیرتی عطایمان کند که همه هیآت عزاداری زیر یک پرچم یک صدا عزای حسین را فریاد کنند 

گمنام وبی نشان که با نشان تشیع  بدور از «منیت »و «نام »و.....

وهنگام نماز هیچ نوایی جز بانگ «الله اکبر»به گوش نرسد 

نذری هایمان را جهت بخشیم و سیر کردن شکم فقرا را نذر حسین کنیم  

ویادمان نرود که نگاه منتظر مولایمان به ماست .......


[ سه شنبه 93/10/2 ] [ 4:14 عصر ] [ م حجت ]

شب سنگین ترین مصیبت عالم است .

مصیبتی که از فردایش آغاز رنجها ومصیبتهاست .

زاران پیاده رضوی در راهند.وموسم امتحانی دیگر است .

مردم محروم عراق برای زایران پیاده حسین سنگ تمام گذاشتند.

درب خانه وکاشانه خود را گشودند انچه داشتند دراختیار زایران نهادندو.....

عکس سرباز عراقی را دیدم که متواضعانه دربرابر زایران حسین زانو زده تا زایران از بدنش پله ای برای سوارشدن به وانت بسازند.

اما اینک ما چه میکنیم با زایزان امام مهربانی ؟

خداکند راننده های شهرما لا اقل دراین ایام میزبان خوبی باشند

خداکند کسبه روز شهادت مولای مهربانمان را روز کاسبی قرار ندهند

خداکند جانب انصاف را رعایت کنیم 

وخداکند مهمانان مولا در عمل نیز محبت خود را به امام مهربانیها نشان دهند

وخداکند همه آنگونه باشیم که دل مولا ومهمانان ویژه اش را  از خود راضی کنیم.

کاش اندکی «معرفت»و«اطاعت» به عشقمان بیفزاییم 


[ شنبه 93/9/29 ] [ 6:42 عصر ] [ م حجت ]

حکایت یک عدد جای مانده از کاروان کربلا 

جامانده ای که سالهای دوری از قرار دیدار هرساله اش با حسین به 4  رسید 

جابازمانده ای که یک اربعین دیگر از عزای حسین نیز بیدارش نکرد 

که بازهم حسین را از عاشورا تا اربعین فراموش کرد 

که فقط به پوشیدن رخت عزا اکتفا کرد 

که باز هم بیدار نشد وطرفی نبست 

که بازهم عمر بی حاصلش ادامه یافت به امید عاشورایی دیگر ...معجزه ای دیگر و.......


[ جمعه 93/9/21 ] [ 4:39 عصر ] [ م حجت ]
<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات وب