سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاه هشتم

یکی از دعاهای زیبای این ماه دعای افتتاح است که از زبان امام زمان (عج) نقل شده است  فرازی از این دعا را مرور می کنیم  واز حضرت دوست توفیق انس با این دعا را می طلبیم.

خدایا گذشت تو از گناهم وچشم پوشیت از خطایم ونادیده گرفتنت از ستمم وپرده پوشیت بر کار زشتم وبردباریت دربرابر جنایت وجرم بسیارم که به خطا یا از روی عمد کردم ،مرا به طمع انداخت تاازتودرخواست کنم چیزی را که مستحق آن نیستم .درخواست کنم آنچه راکه از رحمتت روزی من کردی واز قدرتت به من نمایاندی واز اجابت دعایت به من شناساندی واین سبب شد که من از روی اطمینان تورا بخوانم وباتو انس گرفته بدون ترس وواهمه از تو حاجت بخواهم وتازه در مطلوب ومقصود خود با ناز وعشوه به درگاهت آیم !واگر حاجتم دیر برآید بواسطه نادانیم به تو اعتراض کنم !درصورتی که شاید دیرکردن آن برایم بهتر باشد که تو دانای به امور هستی ومن مولای بزرگواری شکیباتر از تو بر بنده اش ندیده ام !


[ دوشنبه 90/5/17 ] [ 10:10 صبح ] [ م حجت ]

خلوت با خویش، براى شناخت «خود»! شاید در حضور جمع، شرم کنى، ولى در تنهایی، خجالت و شرمى نیست، چون نگاه و مراقبتى نیست، جز همان که نگاهش همه جاهست و مراقبتش دائمى است.

ماه رمضان، به نوعى فصل محاسبه است.

«محاسبه‏» و «مراقبه‏» هم یک آینه است، اما ... پیش چهره جانت و در برابر روحت! و ... شاید در حضور جمع و در ازدحام روز مره‏گى نتوانى و مجالى نیابى تا از خودت حساب بکشى.

اینجا هم خلوت و تنهایى و فراغت، چاره‏ساز است.

لحظات سرشار از برکات و معنویات رمضان از همین فراغت‌های مطلوب و دوست داشتنى‏است.

فرصت‏خلوت با خویش و خداست، ساعات حضور و در مجلس «مراقبه‏» و «محاسبه‏»است، موعد امتحان اخلاص است، فرصتى است تا «دفتر دل‏» را بگشایى و «کتاب عمل‏»را بازخوانى کنى.

تو که مى‏گفتى: مجال و حالى نیست، گرفتاری‌ها و مشکلات و ...

فرصتى براى «رسیدن به خود» نمى‏گذارد، اینک، این همان مجال و فرصت ناب! تو باید آموخته و تمرین کرده باشى، «تنهایى در جمع‏» را، «خلوت‏» در «ازدحام‏»را، «سکوت در هیاهو» را، رمضان چیست و تو در کجاى این «قطعه‏اى از بهشت‏»قرار دارى که موهبت‏خدا براى زمینیان است؟

با کدام دعوت به این ضیافت آمده‏اى؟

سر کدام سفره و مائده معنوى نشسته‏اى و فیض حضورت و بهره آمدنت چیست؟

این نیز نوعى محاسبه و حساب کشیدن از خویش را مى‏طلبد.

سر سفره ضیافت الهى نشسته‏اى.

سحرهاى پر برکت، افطارهاى پر معنویت، شب‌های دعاى افتتاح و کمیل، جلسات دعا و ترتیل و تلاوت و تواشیح، حالات پرجذبه انس با قرآن و مفاتیح، تهجد و سحرخیزى و چشمان بیدار قبل از فجر دعاهاى روزانه، همه و همه مائده‏هاى آسمانى این «شهر الله‏» است و تو را فرا خوانده‏اند، تا به قدر تشنگى و توان و در حد ظرفیت وجودى‏از این «چشمه رحمت‏» بنوشى و از «جان جامه تقوا» بپوشى و در راه عبودیت‏خدا بکوشی.

بالاخره مهمان شدیم .... اینک که آمده‏اى و مهمان این بزم حضورى، وقت تنگ و مجال گذرا را باید مغتنم‏شم

جواد محدثی


[ پنج شنبه 90/5/13 ] [ 4:17 عصر ] [ م حجت ]

شب‌های اشک و زمزمه رسیده است؛ شب‌هایی که نفس‌ها بوی بهشت می گیرند، چشم‌ها بهشت را رصد می‌کنند. لب‌ها به بوسه‌ی نام دوست متبرک می شوند.

و روزها همه پرستش و نیایش و رویش، شب و روز بوسیدن نام محبوب، بوسیدن لب‌های خدا!
در این ماه، انفاس، تسبیح است، حتی خواب نیز عبادت! خوابی برای بیداری، خوابی برای نخوابیدن.

ماه مبارک خداست. در دوزخ بسته می‌شود و بهشت آغوش می‌گشاید.
آیا ما به خاموش کردن شعله‌های دوزخ در خویش می اندیشیم!

فرصت عزیزی است تا گناه از ساحت قلب‌هایمان رمان و گریزان شود،
و خدا به ضیافتکده قلب‌هایمان مهمان.

پس رمضان، جشن حضور خداست در قلب‌ها.
به خدا خوش آمد بگویید

دکتر سنگر ی


[ چهارشنبه 90/5/12 ] [ 12:34 عصر ] [ م حجت ]

ضیافت شگفتی است و ضیافت کده‌ای شگفت‌تر.
ضیافت گرسنگی!

ضیافت بر سفره‌ای تهی از بانگ نوشانوش، خالی از خوردن.
و میزبان خدا، با او که خوان نعمت بی‌دریغش همه جا کشیده.
و ...

مهمان من و تو!

یک ماه چشم و لب فرو بستن، نخواستن، ندیدن، نشنیدن.
آماده برای شنیدنی دیگر، نوشیدنی دیگر و دیدنی که چشم‌های عادی و مادی از آن محرومند.

آماده برای شنیدن وحی، پیامبر گونه‌شدن، مداحی روح القدس را نوشیدن و نیوشیدن؛
تنزل الملائکته و الروح...

زیر بارش متواتر و ممتد وحی، در فرود مستمر ملائک، به «سلام» رسیدن، درک مطلع فجر که سلامٌ هی حتی مطلع الفجر.

ماه شگفتی است. ماه شستن پلک‌ها از خواب برای ادراک لذت شیرین خلوت شبانگاه، ماه صیام و قیام و سلام، ماه هدایت و بینات و فرقان، هدی للناس و بینات و من الهدی و الفرقان.

به ضیافت کده‌ای می‌آییم که رسم مهمانی از «نان» گرفتن و بر «جان» افزودن است.
دهان بستن و چشم گشودن است، زنگار از زندگی زدودن است.

به ضیافت کده‌ای می‌آییم که شرط ورود تقواست و شرط خروج نیز!
و مگر خدای رمضان، شهر رمضان را «لعلکم تتقون» نخوانده است؟!

بر سر در این شهر نوشته‌اند: پاکی، شرط ورود است.
غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند
پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز

دکتر سنگر ی


[ سه شنبه 90/5/11 ] [ 5:35 عصر ] [ م حجت ]


از مواعظ اخلاقی آیت الله حسن زاده آملی (حفظه الله)

برادرم اگر درد داری یکی از نامهای شریف خداوند، طبیب است. به قول خواجه حافظ: «عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد/ ای خواجه درد نیست و گرنه طبیب هست». جناب دوست جواد است و گدا می خواهد که گدا آیینه جود حق است، گدایی کن تا محتاج خلق نشوی. 
    برادرم به فکر خود باش و از خویشتن خویش غافل مباش و همواره کشیک نفس بکش، از خداوند توفیق بخواه. با ابنای روزگار بساز و مرد تحمل باش و به مثل معروف که چه خوش مثلی است: «آسیا باش درشت بستان و نرم باز ده». مرد فکر باش که فکر لبّ عبادت است. مناجات و راز و نیاز با دوست را قطع مکن «قل ما یعبوا بکم ربکم لولادعاوکم»(فرقان: آیه آخر).‏
    خلوت شب را از دست مده و به حقیقت بگو الهی آمدم تا کام روا گردی. سخن و خوراک و خواب باید به قدر ضرورت باشد «کلوا و اشربوا و لاتسرفوا». با عهد الله که قرآن مجید است هر روز تجدید عهد کن. صمیمانه دست توسل به دامن پیغمبر و آلش در زن که آن خوبان خدا وسایط فیض حق اند. خویشتن را تفویض به حق کن و او را وکیل خود بگیر که تواناتر و داناتر و باوفاتر و مهربان تر و پاینده تر از او نخواهی یافت «حسبنا الله و نعم الوکیل». سوره مبارکه اخلاص را با اخلاص بر زبان داشته باش. با خلق خدا مهربان باش. از سخنان ناهنجار اگرچه به مزاح باشد برحذر باش. خلاف مگو اگر چه به مطایبت باشد.. تا می توانی نماز را در اول وقت بجا آور. ‏
    


[ شنبه 90/5/8 ] [ 7:13 عصر ] [ م حجت ]
<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات وب