سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاه هشتم

همین دیروز بود که آمدن ماه ضیافت ار به هم تبریک گفتیم وامروز پانزدهمین روز از ماه خدارا پشت سر گداشتیم وتا چشم برهم بزنیم  پایان میهمانی  را به نظاره خواهیم نشست .

اما امروز باید از خود پرسید چه کرده ایم ؟ آیا پانزده پله بالا آمده ایم ؟

آیا پانزده قدم از گناه فاصله گرفته ایم ؟

آیا پانزده روز "این دهان بستن مان" آن دهان را باز کرده است ؟

آیا تلاش کرده ایم پانزده روز از گناه دورشویم ؟آیا پانزده قدم به میزبان این ضیافت الهی نزدیک شده ایم ؟

آیا  پانزده قدم  درجاده تقوی زده ایم ؟ 

خلاصه دوستان !اگر هنوز همانجا هستیم که در اولین روز این ضیافت آسمانی هستیم بدانیم که تاکنون تلاشی بیحاصل داشته ایم  تادیر نشده تا غروب رمضان نرسیده  جبران کنیم وگرنه ....!


[ سه شنبه 90/5/25 ] [ 9:16 صبح ] [ م حجت ]

اشک یکی از نعمتهای زیبای خداست .اشک گوهری است که طبق روایات قطره ای از آن دریاها آتش را خاموش می کند .مهم اینست که این گوهر گرانبها را کجا خرج کنیم . برای متاع اندک دنیا ؟ برای نرسیدن به خواستهای دنیا ؟یاهرجا کسی ادعا کرد بالای چشممان ابروست ؟!

امام سجاد (ع) دردعای ابوحمزه آموزش می دهند که دردهای اصلی ما کجاست وبرای چه باید گریه کرد .جایی که هیچ چاره وفریاد رسی نیست .حضرت می فرمایند .

گریه می کنم برای جان دادنم،برای تاریکی قبرم ،برای تنگی لحدم،برای سوال نکیر ومنکر از من ،برای بیرون امدنم از قبر برهنه وخوار که بارسنگینم رابه پشت کرده یک بار از طرف راستم بنگرم ویک باراز طرف چپم وهریک از خلایق رادر کار ی غیر از کار خودم ببینم .برای هریک از آنهادرآن روز کاری است که به خود مشغولشان داشته .چهره ها یی درآن روز غبار آلود است وسیاهی وخواری آنها را فراگرفته و...

راستی وقتی زیور عبادت کنندگان برای این دردها می گرید من وتو چه باید کنیم ؟  تو گوهر اشک را کجا خرج می کنی ؟


[ دوشنبه 90/5/24 ] [ 9:5 صبح ] [ م حجت ]

خیلی وقتها تصمیم می گیریم خوب باشیم ،بندگی خداکنیم ، کاری کنیم که حال دعا داشته باشیم وخلاصه توبه می کنیم اما این حال را از دست می دهیم وباز به جای اول خوذ برمی گردیم اما چرا ؟

امام سجاد(ع) دردعای ابوحمزه ثمالی به ریشه یابی این مسئله می پردازند :

خدایا هرزمان پیش خود گفتم که دیگر مهیا شده ام وبرخاستم برای اقامه نماز وبه راز ونیاز با تو پرداختم ،تو برمن چرتی مسلط کردی  درآن هنگام که داخل نماز شدم ،وحال مناجات را ازمن گرفتی درآن وقتی که به راز ونیاز پرداختم .مرا چه شده ؟که هرگاه با خود گفتم باطن ودرونم نیکو شده وبه مجالس توبه کنندگان نزدیک شده ام ،گرفتاری وپیشامدی برایم رخ داد که پایم لغزش پیداکرده ومیان من وخدمتگذاریت حائل گشته ای ؟!!!!!!!

سپس امام  به ریشه های این گرفتاری معنوی اشاره می کنند تا ما را از آن باز دارند :

1-شاید دیده ای که من حقت را سبک می شمارم  پس مرا دور کرده ای ؟

2-یا شاید دیده ای از تو رو گردان شده ام پس خشمم کرده ای ؟ 

3-یا شاید مرا درجایگاه دروغگویان دیده ای پس رهایم کرده ای ؟

4-یا شاید دیده ای سپاسگذار نعمتت نیستم پس محرومم ساخته ای ؟

5-یا شاید مرا درمجلس علما نیافته ای پس خوارم کرده ای ؟

6-یا شاید مرا در زمره غافلان دیده ای پس از رحمت خویش بی بهره ام کرده ای ؟

7-یا شاید  مر با مجالس بیهوده مانوس دیده ای ومرا به آنها واگذاشته ای ؟

8-یاشاید دوست نداشتی دعایم را بشنوی پس ازدرگاهت دورم کرده ای ؟

9-یاشاید به جرم وگناهم کیفرم داده ای یا به بی شرمیم مجازاتم کرده ای ؟

راستی ریشه مشکل ما کدام یک از اینهاست ؟


[ یکشنبه 90/5/23 ] [ 10:1 صبح ] [ م حجت ]

خیلی وقتها از دردهای دلمان به خدا شکایت می کنیم امادردعای شیرین افتتاح به ما یاد داده اند که از این دردهای عمیق به خدا شکایت کنیم تا بدانیم درد اصلی ما چیست .

خدایا به تو شکایت می کنم از نبودن پیامبرمان واز غیبت مولایمان واز بسیاری دشمنان وکمی افرادمان واز سختی آشوبها واز کمک دادن اوضاع زمانه که به زیان ماست !

پس بر محمد وآل محمد درود فرست وکمک ده مارا بر این اوضاع به گشایش فوری از طرف خود وبرطرف کردن رنج وناراحتی ویاری با عزت وظاهر ساختن سلطنت حقه ورحمتی از جانب تو که مارا فراگیرد وتندرستی از طرف تو که مارا بپوشاند به رحمتت ای مهربانترین مهربانان .

فرصت انس با این دعا را دراین شبها از دست ندهیم 


[ جمعه 90/5/21 ] [ 5:49 عصر ] [ م حجت ]

امام سجاد (ع) درفرازی از دعای زیبای ابوحمزه ثمالی درمعرفی خود به خدا چنین می فرمایند :

من همان بنده خردسالی هستم که پروردی ،همان نادانی هستم که دانایش کردی ،همان گمراهی هستم که هدایتش کردی ،همان پستی هستم که بلندش کردی ،وهمان ترسانی هستم که امانش دادی وگرسنه ای هستم که سیرش کردی وتشنه ای هستم که سیرابش کردی وبرهنه ای هستم که پوشاندیش،فقیری هستم که دارایش کردی وناتوانی هستم که نیرومندش کردی وخواری هستم که عزیزش کردی ،دردمندی هستم که درمانش کردی وسائلی هستم که عطایش کردی ،گناهکاری هستم که گناهش را پوشاندی ،خطاکاری که از او گذشتی ،اندکی که بسیارش کردی وخوارشمرده شده ای که یاریش کردی ،آواره ای که ماوایش دادی ،خدایا منم آن که درخلوت هم از تو شرم نکردم ودرآشکارا هم  رعایت تورا نکردم ،منم صاحب مصیبتهای بزرگ،منم کسیکه بر مولای خود دلیری کرد ،منم کسیکه نافرمانی برپادارنده آسمان را کردم ،منم کسیکه بر نافرمانی های بزرگ رشوه دادم،منم کسیکه هرگاه نوید گناهی را به من دادند بسویش شتابان رفتم،منم که مهلتم دادی ولی به خود نیامدم !برمن پوشاندی ومن حیا نکردم!نافرمانی ها کردم واز حد گذراندم ،از چشم خود مرا انداختی ومن اعتنا نکردم !باز هم به بردباریت مهلتم دادی وبه پرده پوشیت مرا پوشاندی تا حدی که گوئی ازیادمن بیرون رفته ای !وازکیفرهای گناهانم مرا دور داشتی تابه حدی که گویا تو  ازمن شرم کردی !!! 


[ چهارشنبه 90/5/19 ] [ 9:16 صبح ] [ م حجت ]
<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات وب